بخشهایی از این نظر که با * مشخص شده، توسط مدیر سایت حذف شده است
چگونه عاملی مصیبت زا می تواند از محیط آزمایشگاه خارج شود؟شنیدین میگن تو چه مودی هستی؟
یعنی حال و هوات چطوره؟
خب حال و هوای وب من اون تصویریه که میبینید این بالا
با هر اتفاق خاص هم تغییر داده میشه
***ایدشو از تقیزاده آیتک گرفتم***
سلام دوستان خوش اومدید
***قوانین مربوط به من و وبم:***
- قضاوت آزاد!
- گریه و ناراحتی ممنوع!
- خنده از هر نوعیش (حتی تراکتوری ککک) آزاد
-هر کس به هر دلیلی از مطالب خوشش نمیاد، به خودش مربوطه!
-ناشناس رو باز میکنم که هر کس خواست راحت حرف بزنه (از اون بالا)
-اگر هر سوالی داشتید میتونید بپرسید جواب میدم
+ بعدا آپدیت میشه این پست
بعضیا نمیدونم چرا در عرض 8 ساعت 180 درجه تغییر عقیده میدن
چرا واقعا؟
اون وسط گناه آدمای بیخبر چیه؟ اونی که سر صبح به قصد چک کردن اخبار و سر زدن به دریافتیها و تحلیل بورس و از همه مهم تر سرزدن به دوستان (تو بیان) از خواب بیدار میشه و یهو میبینه با یه تغییر موضع دوست، که الکی میگن هرچه از او رسد نیکوست، اذهان عمومیداره متشوش میشه.
دلیلهاشم عجیب و غریبن! به بنده خدای بی خبر هم میگه تو الان تو سن غیرقانونی هستی! (نوجوونا این)و به همین دلیل باید همدستهاتومعرفی کنی
اون بیخبر بهش پیام میده که حالت خوبه؟ مطمئنی فازت اوکیه؟
و با کم محلی روبرو میشه
بعضی دیگه هم که با این حالی که میدونن بنده خدا بیخبر با تفکر انتقادی بحث میکنه ولی سرکوب نمیکنه، خصوصی دربارش با اون "برادر تغییر موضع 8 ساعته" صحبت میکنن
یاللعجب!
پ.ن: مدیونید اگه فکر کنید بنده خدا بیخبر سعید حیاتی و برادر تغییر موضع 8 ساعته جناب *** هستن. مدیونید!
#ناشناسو_بیاب !
#ناشناستو_فوبیا !
#رد_دادم !
خلاصه مطلب: من آقایون و خانمهای زیر رو دعوت میکنم به این چالش، لطف کنن که چند تا اسکرین شات از همه نظرات افراد ناشناسو در اختیار من قرار بدن; سینلوک پوآرو نیستم اگه کمتر از یه هفته پیداش نکنم.
صدرا، پیکاچو، بهنامپور، محمد، تقی زاده، نویسنده آشنا، نویسندهی دیار بی کسی، ابوالفضل، نورا، نیکا، پسرعصبانی(بد) ، خانم میم و رهام، همه BTS دوستان(تعدادشون زیاد بود)، تمام اعضای ویراقالب، و هرکسی که به نحوی این شیاد رو تو وب خودش دیده
به عنوان اولین کار مهمیکه قبل از مرگم انجام میدم هست
لطفا لطفا لطفا اسکرین بدید از نظراتش
جای نگرانی هم نیست چون هیچ جا نمایشش نخواهم داد
اگه شات میدید خصوصی بفرستید اما اگه چیزی هست که همه باید بدونن عمومیارسال کنید.
منتظرم.
کاربران بیان میتوانند بدون نیاز به تأیید، نظرات خود را ارسال کنند.
اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید لطفا ابتدا وارد شوید، در غیر این صورت میتوانید ثبت نام کنید.
پارسال، یکی از روزای رمضان که واقعا تشنه بودم، رفتم یه گوشه دراز کشیدم.
یه سری خواب عجیب دیدم. وقتی بیدار شدم، خوشحال از خوابی که دیده بودم، حس کردم دیگه تشنه نیستم.
با خودم فک کردم که واو عجب آدم خوبیم که تو خواب حضرت ابوالفضل سیرابم کرده و ...
یهو داداشم گفت: چرا وسط خواب رفتی یه پارچ آب ریختی تو دهنت؟
گفتم: چی؟ من؟
گفت: آره. اتفافا هرچی خواستم جلوتو بگیرم بهم گفتی که حضرت ابوالفضل گفته اشکال نداره!
سلام
دعای روز 2 رمضون- چهارشنبه ۲۱ اسفند ۹۸
- ۲۱:۳۰
تعداد صفحات : 2